رضا سلطان زاده مدیر مسئول هفته نامه آيينه يزد

آيت‌ا... سيداحمد علم‌الهدي شامگاه چهارشنبه 5/9/93 در جلسه تفسير هفتگي قرآن خود در محل مهديه مشهد در پاسخ به پرسش‌هاي حاضران درباره سخنان اخير يكي از نمايندگان تهران در دانشگاه فردوسي مشهد گفت: «رهبري ولي است و خبرگان مُوَلّي عليه هستند و وقتي او ولي من است چه طور بر عملكردش نظارت كنم؟...امام جمعه مشهد با اشاره به مخالفت برخي افراد با ادامه حصر سران فتنه گفت: دادستان بر اساس مصالح سياسي حكم به بازداشت اين افراد داده است، چون آقاياني كه از دفاع از اينها دم مي‌زنند به قضاوت دستگاه قضا راضي نخواهند شد...عضو مجلس خبرگان رهبري ادامه داد: «ميرحسين» موسوي متهم است و دادستان طبق قانون حق دارد كه او را بازداشت كند و هيچ قانوني در كشور دادستان را در تعيين زمان بازداشت محدود نكرده كه متهم را يك روز يا دو روز يا يك سال نگه دارد. آيت‌ا... علم‌الهدي تاكيد كرد: دادستان به جاي آنكه اين افراد را در زندان نگهداري كند، حكم به نگهداري آنها در منزلشان داده و اين افراد كنار دريا و ييلاق تابستانشان برقرار است، با محافظ مي‌آيند و با محافظ مي‌روند و رهبري در اين حكم هيچ دخالتي ندارد و آن را به قانون واگذار كرده است. امام جمعه مشهد گفت: ما قائل به معصوميت ولي فقيه نيستيم، اما حق نداريم هر تصميم ايشان را كه درست نمي‌دانيم بگوئيم اشتباه است، چون ولي فقيه،...، حافظا لدينه و مخالفا لهواه و مطيعا لامر مولاه است و همه جوانب امور را در تصميم‌گيري رعايت مي‌كند و مشورت مي‌گيرد. آيت‌الله علم‌الهدي افزود: ولي فقيه مويد از جانب امام زمان (عج) است و آيا امام زمان(عج)، جامعه اسلامي را تحويل آقايي مي‌دهند كه بعد يك 'ابواليلغوزي' از گوشه‌اي بيايد و بگويد او اشتباه مي‌كند؟»1
نويسنده اين سطور ضمن احترام به آيت ا... علم‌الهدي، نظر خوانندگان آيينه را به مواردي جلب مي‌نمايد: از جمله اينكه، وظايف مجلس خبرگان در اصول 107 و 108 و 111 قانون اساسي بر شمرده شده و در اصل 37 و 33 و 32 آمده است:«اصل، برائت است و هيچ كس از نظر قانون مجرم شناخته نمي‌شود، مگر اينكه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد. هيچ كس را نمي‌توان از محل اقامت خود تبعيد كرد يا از اقامت در محل مورد علاقه‌اش ممنوع يا به اقامت در محلي مجبور ساخت، مگر در مواردي كه قانون مقرر مي‌دارد. هيچكس را نمي‌توان دستگير كرد مگر به حكم و ترتيبي كه قانون معين مي‌كند. در صورت بازداشت، موضوع اتهام بايد با ذكر دلايل بلافاصله كتبا" به متهم ابلاغ و تفهيم شود و حداكثر ظرف مدت بيست و چهار ساعت پرونده مقدماتي به مراجع صالحه قضايي ارسال و مقدمات محاكمه، در اسرع وقت فراهم گردد. متخلف از اين اصل طبق قانون مجازات مي‌شود.»
هر ايراني حق دارد نظرات و پيشنهادهاي اصلاحي و انتقادي خود را آزادانه ابراز نمايد.
در قانون اساسي كه ميثاق بين مردم و مسئولان مي‌باشد همانگونه كه حق راي دادن و شركت در انتخابات را براي كساني كه به سن قانوني رسيده باشند قائل شده است، امر به معروف و نهي ازمنكر و انتقاد و اظهارنظر را نيز براي يكايك شهروندان پذيرفته است گرچه اين به معناي صحت اظهارات و نظرات آنها نيست. اسلام به ما آموخته است: مردم از يك زن و يك مرد آفريده شده‌اند بنابراين رنگ، قوم، ‌نژاد، طايفه و شرقي و غربي و غير آن ملاك برتري نيست، جز تقوي و پرهيزگاري كه تشخيص آن هم از عهده بشر خارج است و پروردگار متعال بر آن آگاه است. در اجتماع نيز كارگر، كشاورز، ‌دانشگاهي، استاد، معلم، صنعتگر، ‌عالم و متعلم، روحاني، باسواد و بي‌سواد، غني و فقير و كليه صنوف و اقشار مختلف، دولتمرد، ‌مدير، و مسئول همه در برابر قانون برابر و مساوي هستند مگر اين كه فردي بر خلاف ضوابط و قوانين پذيرفته شده خلافي مرتكب شود كه آنگاه بايد عواقب امر را پذيرا باشد.
در اين ستون به مناسبت هايي فرمايش مولاي متقيان حضرت علي(ع) پيرامون ويژگي‌هاي حكومت اسلامي و رابطه مردم با حاكم اسلامي نقل گرديد و در سرمقاله شماره 390 از قول آيت ا... شهيد مطهري به اين موضوع اشاره شد كه اسلام براي احدي«كريت و اعتصام» قائل نيست.
«عالمان شيعه بر آنند اگر فقيهي براي يافتن حكم خدا بكوشد و آن را به دست آورد، دو پاداش دارد: يك پاداش براي اينكه حكم خدا را به دست آورده و پاداش ديگر براي اينكه كوشيده و زحمت كشيده است. اما اگر وي بكوشد و به حكم خدا دست نيابد و خطا كند، باز هم پاداش دارد؛ ولي يك پاداش. چرا كه وي سعي خود را كرده است و زحمت كشيده است و همين كافي است كه خدا يك پاداش به او بدهد كه «إنّ للمُصيبِ أجرَين و لِلمُخطي أجراً واحداً »
بر اين نظر فوايد متعدّدي مترتّب است؛ از جمله اينكه به فقيهان، بلندنظري و سعه‌ي صدر مي‌دهد و آنان را به تحمّل نظر ديگر فقيهان وا مي‌دارد و همان گونه كه مي‌نگريم، فقيهان شيعه يكديگر را تخطئه و طرد نمي‌كنند و نظر مخالفشان را به استهزاء نمي‌گيرند و با حلم و حرمت به ارزيابي نظر هم مي‌پردازند. شايد چندان كه ملايمت و آرامش علمي در ميان طبقة فقيهان، در برابر يكديگر، ملاحظه مي‌شود، در ميان طبقات ديگر عالمان نباشد»2
امام خميني (ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران در ملاقات با اقشار و گروه‌هاي مختلف يا در مصاحبه‌هايي كه در نجف اشرف، ‌پاريس و قم با اصحاب رسانه و خبرنگاران و روزنامه‌نگاران و فعالان سياسي و انقلابيون داشتند مكرر به آزادي و دموكراسي و احترام به آراي عمومي و قائل شدن حق انتقاد و اظهارنظر براي آحاد مردم اين سرزمين اشاره نموده‌اند كه مواردي از آن بيانات جهت اطلاع خوانندگان درج مي‌گردد.
«اين همه براي اين است كه انسان خودش را نساخته. اگر انسان خودش را ساخته بود، هيچ بدش نمي‌آمد كه يك رعيتي هم به او انتقاد كند، اصلا بدش نمي‌آمد، از انتقاد بدش نمي‌آمد.»3
«اگر من يك خلافي كردم همه‌تان هجوم آوريد كه چرا اين كار را مي‌كني من بر جايم مي‌نشينم همه‌تان مسئوليد همه‌مان مسئوليم، همه‌مان مسئوليم، امروز مسئوليت بزرگ است براي ما...»4
«هر فردي از افراد ملت حق دارد كه مستقيماً در برابر سايرين، زمامدار مسلمين را استيضاح كند و به او انتقاد كند و او بايد جواب قانع كننده بدهد و در غير اين صورت، اگر برخلاف وظايف اسلامي خود عمل كرده باشد خود به خود از مقام زمامداري معزول است و ضوابط ديگري وجود دارد كه اين مشكل را حل مي‏كند.»5
«الآن مكلّفيم ما، مسئوليم همه‌مان، همه‌مان مسئوليم، نه مسئول براي كار خودمان؛ مسئول كارهاي ديگران هم هستيم. همه بايد نسبت به همه رعايت بكنند. همه بايد نسبت به ديگران. مسئوليت من هم گردن شماست؛ شما هم گردن من است. اگر من پايم را كج گذاشتم، شما مسئوليد اگر نگوييد چرا پايت را كج گذاشتي؟»6
«حكومت اسلامي، حكومتي است كه اولا صددرصد متكي به آراي ملت باشد، به شيوه‌اي كه هر فرد ايراني احساس كند كه با راي خود، سرنوشت خود و كشور خود را مي‌سازد و چون اكثريت قاطع اين ملت مسلمانند بديهي‌است كه بايد موازين و قواعد اسلامي در همه زمينه‌ها رعايت شود. كساني كه سابقه خيانت دارند و بر خلاف معيارهاي اسلامي ثروت‌اندوزي كرده‌اند، تجاوز به حقوق ديگران كرده‌اند. حق دخالت در اين حكومت را ندارند و ما اميدواريم كه ايران اولين كشوري باشد كه به چنين حكومتي دست مي‌يابد. حكومتي كه كوچكترين فرد ايراني بتواند آزادانه و بدون وجود كمترين خطر به بالاترين مقام حكومتي انتقاد كند و از او در مورد اعمالش توضيح بخواهد...»7
رهبر معظم انقلاب نيز چنين داعيه‌اي ندارند كه هيچ كس نمي‌تواند رهبري را نقد كند... در يك ديدار دانشجويي، يكي از حاضران درباره نقد رهبري سخناني را بيان كرد و رهبر معظم انقلاب نيز با تأييد نقد رهبري تصريح داشتند: «ايني هم كه گفتند از رهبري انتقاد نمي‌كنند، شما برويد بگوئيد انتقاد كنند. ما كه نگفتيم از ما كسي انتقاد نكند؛ ما كه حرفي نداريم. من از انتقاد استقبال مي‌كنم؛ از انتقاد استقبال مي‌كنم. البته انتقاد هم مي‌كنند. ديگر حالا جاي توضيحش نيست؛ انتقاد هم هست، فراوان هست، كم هم نيست؛ بنده هم مي‌گيرم، دريافت مي‌كنم و انتقادها را مي‌فهمم... چند سال قبل يكي از نشريات دانشجويي از بنده انتقاداتي كرده بود. خواستند برخورد كنند اما من گفتم برخورد نكنيد اين‌ها اشكالي ندارد اجازه دهيد بنويسند.»8
حال كه پايه‌گذاران و بزرگان جمهوري اسلامي ايران و مفاد قانون اساسي حق انتقاد و اظهارنظر براي عموم مردم قائل شده است، از خطبا و دارندگان تريبون‌هاي رسمي به ويژه آنان كه مردم و خود را به تقوي و پرهيزگاري سفارش مي‌نمايند انتظار مي‌رود مخالفان نظر و سليقه‌هاي سياسي خود را با عبارات و كلماتي‌ چون «ابواليلغوز» ‌خطاب نكنند.
ضمنا‍ً تشخيص فرد محارب، ياغي، مرتد يا هر مجرم ديگري فقط با دادگاه صالح است و اطلاق آن اتهامات و يا جرم‌ها بر روي منابر، در جلسات سخنراني و يا در مجالس تفسير قرآن يا صدور حكم تبعيد و زندان پشت تريبون به وضوح يا به صورت كنايه و اشاره به افراد مورد نظر گوينده كه هنوز در دادگاه صالحي محاكمه و محكوم نگرديده‌اند زمينه ساز مشكلاتي آنهم گاه غيرقابل جبران در اين مرزوبوم اسلامي خواهد شد.
حسن ختام مقاله به نقل ترجمه آيه شريفه‌اي از قرآن كريم اختصاص مي‌يابد كه خداوند عليم به پيامبر گرامي اسلام حضرت محمد مصطفي(ص) مي‌فرمايد: «با حكمت و اندرز نيكو به سوي راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به طريقي كه نيكوتر است استدلال و مناظره كن... مقيد ساختن موعظه به حسنه شايد اشاره به آن است كه اندرز در صورتي موثر مي‌افتد كه خالي از هر گونه خشونت، برتري‌جويي، تحقير طرف مقابل، تحريك حس لجاجت او و مانند آن بوده باشد چه بسيار اندرزهايي كه اثر معكوسي مي‌گذارند به خاطر آنكه مثلاً در حضور ديگران و توام با تحقير انجام گرفته است.» 9

مدير مسئول

پي نوشت‌ها:
1- خبرگزاري جمهوري اسلامي. مورخ 6/9/93
2- «همه ما برادريم، سيماي انساني و اخلاقي اسلام». محمد اسفندياري، چاپ قم. 1387 ه ش
3- صحيفه امام خميني(ره)، جلد 13، صفحه 198
4- همان. جلد 8. صفحه 512
5- همان. جلد 5، صفحه 409
6- همان. جلد8، صفحه 487
7- «طليعه انقلاب اسلامي، مصاحبه‌هاي امام خميني(ره) در نجف، پاريس ‌و قم» صفحه 321 و 322، چاپ 1362
8- عصر ايران، مورخ 6/9/93
9- «تفسير نمونه»، جلد 11، آيه 125، سوره نحل، صفحه 456

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا